زندگی تنها دو بُعد دارد:
ت و دیانت.
و تو یا در این بُعد هستی و یا در آن بُعد.
اگر با دیانت نباشی، پس ااماً تگر خواهی بود. شاید رسماً در کار ت نباشی، ولی تگر هستی. و ت خودش را به راه های گوناگون نشان میدهد. شاید تو با همسرت تگر باشی: تو سلطه گر هستی و او سلطه پذیر. و شاید با فرزندانت تگر باشی: تو مستبد هستی و آنان باید از تو پیروی کنند. و شاید در اداره تگر باشی: تو رئیس هستی و سایرین بنده ی تو. و شاید در فکر انباشتن پول زیاد باشی تا توسط پول به اوج برسی.
ولی همه ی اینها مانند هم هستند. و یا شاید دنیا را ترک کنی تا فکر کنی روحی بالاتر از تمام ارواح بزرگ داری. شاید بخواهی که بزرگترین روح بزرگmahatma بشوی. ولی این هم همان است: تو تگر هستی. اگر ترک دنیا کنی و در خیابان بگردی و بپنداری که حالا هیچ قدیسی نمیتواند با من رقابت کند. اینک، من از همه بالاتر هستم!»، بازهم تگر هستی. شاید یک تگر و پتی، یک تگر مذهبی _ اگر بخواهی چنین عنوان کنی، ولی به هر حال، تگر، تگر است.
✍️ اشو
ذن_جاده_اضداد جلد سوم»
ترجمه_محسن_خاتمی
درباره این سایت