تفاوت ریزی بین جملات نا امید کننده و امیدوار کننده وجود دارد که اگر رعایت نشود حتی جملات به ظاهر مثبت باعث ایجاد تنش و نگرانی در کودک/نوجوان میشود. به این مثال دقت کنید.

فرزند: بابا من دارم سعی میکنم توو نمایشنامه‌ی مدرسه نقش اول رو بگیرم، به نظرت میتونم؟

‌پاسخ یک : پسرم نمیخوام نا امید بشیا ولی تو تا حالا جلوی جمع نمایش بازی نکردی، تجربه نداری، چجوری میخوای نقش اول بازی کنی ؟ ببین یه نقش کوچیک تر ندارن اونو بگیری؟

‌‌

پاسخ دو :مطمئنم از پسش بر میای، تو واسه کمتر از نقش اول ساخته نشدی، کی بهتر از تو ؟

هر دو پاسخ اشتباه است

اولی نا امید کننده است و باعث ایجاد احساس ناتوانی و بی کفایتی شده و دومی علیرغم ظاهر امیدوار کننده اش  زمینه‌های کمالگرایی و ترس از شکست” را فراهم میکند.

 پاسخ امیدوار کننده پاسخی خنثی است که زمینه‌ی کشف و شهود و تجربه را فراهم میکند.

برای مثال:

با یه لبخند گرم ( نه یک ذوق زدگی اغراق شده) میتوان گفت : پس میخوای واسه نقش اول تلاش کنی، جالبه، میتونه زمینه‌ی یه تجربه‌ی جدید باشه.

‌* حتی نمیگوییم تجربه‌ی خوب” یا عالی” خواهد بود زیرا با این کلمات باز اجازه‌ی شکست را سلب میکنیم

همین نکات ریز که شاید حتی بدیهی به نظر برسند زمینه‌ی شکل گیری طرحواره های عمیقی هستند که در بزرگسالی نتایج آسیب زننده ای برای زندگی فرد دارند.

کافیست به کودکی یا نوجوانی خود فلش بک بزنید و ببینید چند بار با جملاتی مشابه پاسخ شماره‌ی یک ، احساس ناتوانی و ‌بی عرضگی کردید، یا جملاتی که شبیه شماره دو هستند و شما را در باتلاق کمالگرایی گیر انداختند.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها